مانی رحمانی متولد دوزادهم اردیبهشت 1383 در شهر تهران است. او در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده است و شخصیتی مذهبی دارد و همیشه در مراسمات مذهبی شرکت می کند.
مانی رحمانی با اینکه هر روز کلی از وقت خود را برای بازیگری می گذارد اما با این وجود نمرات او در مدرسه عالی است و کلیپ های قرآنی که بازی می کند کاملا از روی علاقه قلبی و بدون هیچ چشم داشت مالی می باشد. او تمام موفقیت هایش را مدیون مدیریت و پیگیری های پدر و مادرش می داند.
جالب است بدانید مانی رحمانی با این سن کم تا به امروز در 20 سریال و فیلم سینمایی حضور موفق داشته است.
مانی رحمانی از همان دوران کودکی وقتی که 4 ساله بود علاقه خود را به بازیگری نشان داد و برای همین پدر و مادرش او را به دفتر سینمایی بردند تا تست بازیگری بدهد. بعد از دادن تست به عنوان هنرور در دو کار حضور می یابد و بعدش به عنوان بازیگر مشغول به کار می شود.
سال 94 برای مانی رحمانی سال پرکار و سرنوشت سازی بود. او در این سال در یک فیلم مهم سینما بنام خانه ای در خیابان چهل و یکم و سریال تلویزیونی نفس گرم به خوبی ایفای نقش کرد و بیش از گذشته بر شهرت و محبوبیت خود بیفزاید.
مانی رحمانی در سریال بچه مهندس (فصل دوم) نقش پسر نوجوانی بنام جواد جوادی را بر عهده دارد و انتظار می رود با بازی در نقش اصلی این سریال ، آینده درخشان و پرکاری را برای خود رقم بزند.
یکی از خاطرات جالب مانی رحمانی مربوط به سریال زیر لب بشمار می باشد. او در این باره گفت : در قسمت فلش بک های وحید من باید با پای لنگ راه می رفتم و این نقش را نمی توانستم به خوبی اجرا کنم. برای همین آقای شهروان برای اینکه کار طبیعی تر شود کمی سنگ ریز کف پای من گذاشت تا من موقع راه رفتن نتوانم پایم را خوب زمین بگذاریم.
یادمه در آن زمان هوا خیلی سرد بود و من خیلی درد می کشیدم تا جایی که اشکم دراومده بود و آقای شهروان می گفت اشکالی ندارد این سختی ها را الان تحمل می کنی و وقتی فیلم پخش می شود خواهی دید که چقدر نقش را خوب اجرا کردی.
مانی رحمانی علاقه خاصی به شهدا دارد و در جشنواره فیلم کودک ، پیراهن منقش به شهید حسین فهمیده را پوشیده بود. او می گوید : شهید حسین فهمیده در زمان شهات هم سن ما نوجوانان بود و من هم به شهدای وطنم علاقه خاصی دارم و با شنیدن رشادت و دلاوری های آن ها احساساتی می شوم و خاطرات آن ها برای من غرورآفرین است.
اگر رشادت ها و از خودگذشتگی های شهدا نبود هم اکنون با خیال راحت مشغول تماشای فیلم نبودیم و همه ما امنیت خود را مدیون شهدای عزیز هستیم و باید همیشه یاد شهدا را زنده نگهداریم.
مانی رحمانی در ادامه می گوید : پدربزرگ من هم در زمان جنگ راننده آمبولانس مجروحان جنگی بود و همیشه برایم از خاطرات و اتفاقات جنگ می گویند و من خیلی مشتاق شنیدن این خاطرات هستم و شاید همین موضوع باعث شده که من این همه به شهدا علاقه پیدا کنم.
مانی رحمانی تصمیم دارد بازیگری را با جدیت در آینده ادامه بدهد اما یکی از مشکلات پیش رویش ، رسیدن به سن بلو غ می باشد. او می گوید : یکی از مهم ترین مشکلات بازیگران کودک و نوجوان این است که آن ها با رسیدن به سن بلوغ به دلیل تغییراتی که در آنها رخ می دهد در سینما کار نمی کنند.
من هم اگر بتوانم این مساله و مشکل را پشت سر بگذاریم احتمالا در سینما فعالیت خودم را ادامه خواهم داد. البته دوست دارم تحصیلات خودم را در رشته کارگردانی ادامه بدهم و در کنارش کار بازیگری هم بکنم.
درباره این سایت